روایت تاریخی

در بعضی ازکتب مقاتل آمده که شمر جلو آمد و روي سينۀ حضرت نشست و محاسن امام علیه‌السلام را در دست گرفت. شمر، نقاب از صورت برداشت و امام علیه‌السلام تا صورت شمر را ديدند؛ فرمودند: اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُه! جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم درست فرمودند. شمر گفت: جدّت چه گفته و حضرت پاسخ دادند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: کََأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى كَلْبٍ أَبْقَعَ يَلَغُ فِي دَمِ أَهْلِ بَيْتِي؛ رسول الله فرمودند: گويا من نظر مي كنم به سگ پيسى كه خون اهل بيت مرا مى‏ ليسد! سپس ادامه دادند: من در عالم خواب ديدم، گويا سگهائى مرا مي‌گزند و در ميان آنها سگى است اَبلَغ كه از همه بيشتر به من حمله مي‌كند!

و آن سگ ابلغ تو هستی[1]؛ شمر از اين سخن امام ناراحت شد و گفت: اکنون كه جدّت مرا همانند سگ كرده، به خدا قسم تو را مي‌‌كشم! فَضَرَبَهُ اثنَتَا عَشرَهً ضَربَهً ثُمَّ جَزَّ رَأسُه؛ با دوازده ضربت شمشير، سر مبارك حضرت را جدا كرد و بر نيزه زد كه لشکريان همه ببينند.[2] از این‌رو حضرت ولی عصر (عج) در زیارت ناحیه مقدّسه می‌فرمایند: وَ رُفِعَ عَلَى الْقَناةِ رَاْسُكَ.

هِلَالِ بْنِ نَافِع بَجَلِي از لشکريان دشمن مي‌‌گويد: من در آخرين لحظات عمر حسین علیه‌السلام در قتلگاه بودم؛ او آب می‌خواست و پاسخ دادند به خدا آبی به تو نمی‌دهیم تا وارد جهنم شوی. هلال می‌گوید: به خدا قسم هيچ كشته به خون غلطيده‌اي، نوراني‌تر و زیباتر از اباعبدالله ندیدم! من چنان محو او شدم که از اندیشیدن در باره کُشتنش باز ماندم و در ادامه می‌گوید سر حسین علیه‌السلام را در حالی‌که با آنان مشغول گفتگو بود از پیکر جدا کردند.[3]

گاهی روضه تحریفی خوانده می‌شود که سیدالشهداء علیه‌السلام به شمر فرمودند: خنجرت جای بوسه مادرم یا خواهرم را نمی‌برد و شمر پاسخ داد حالا که اینطور است از قفا ... این موضوع همانگونه که در صفحات ۱۳۵ جلد اوّل مقتل جامع و ۴۱۴ مقتل تحقیقی هم تصریح شده است در هیچ کتابی نیامده حتی کتب دسته سوم تاریخی و ضعیف هم نیامده است و از تحریفات عاشوراست که در بعضی مجالس گفته می شود. 

همچنین گاهی جملاتی از زبان هِلَالِ بْنِ نَافِع نقل می شود که  به شمر می گوید تو که کار خودت را کردی حالا چرا می لرزی و شمر پاسخ می دهد ..... اولاً این موضوع در هیچ کتاب معتبری نیامده است و مستند نیست ؛ در ثانی این قصه مغایر روایت مستندی است که ذکر شده و نشانگر آن است که هلال بعد از جدا شدن سر مطهّر از تن رسیده است؛ و صحیح هم نمی باشد از همین رو در صفحه ۴۱۳ مقتل تحقیقی آن را جزء تحریفات عاشورا معرفی کرده اند.